در دوران خلافت هارون الرشید، امام رضا (علیهالسلام) که نام یازدهمین امام شیعیان است، به عنوان ولیعهد تعیین شد. هارون الرشید، به دلیل شخصیت علمی و اخلاقی امام رضا (علیهالسلام) و نیز برخورداری از علم و حکمت او، او را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد.
یکی از داستانهای مشهور مرتبط با امام رضا (علیهالسلام) زمانی است که هارون الرشید به او یک سوال پیش آورد. هارون الرشید از امام رضا (علیهالسلام) پرسید: "آیا خداوند قدرت خلق یک دانشمند مانند تو را دارد؟"
امام رضا (علیهالسلام) با هوش و حکمت خود جواب داد: "آیا خداوند برای ایجاد کوهها و دریاها نیاز به دانشمندی مانند من داشت؟"
هارون الرشید متعجب شده و پذیرفت که خداوند هر چه در دنیا وجود دارد، از امثال امام رضا (علیهالسلام) بیشتر و بالاتر است.
این واقعه نشان از علم و حکمت بیپایان امام رضا (علیهالسلام) دارد که حاکم را به تعجب و تأمل در قدرت خداوند و بزرگی آفرینشهای او میکشاند. امام رضا (علیهالسلام) با این پاسخ زیبا نشان داد که آگاهی و حکمت خداوند بیپایان و برتر از هر دانشمندی است.
یک روایت زیبای دیگری هست که میگوید
در یکی از سفرهای امام رضا (علیهالسلام) به خراسان، او به شهر مرو رسید. در همان حوالی یکی از فقرا به امام رضا (ع) آمد و از او خواست که برایش دعا کند تا خداوند به او رزق بدهد. امام رضا (ع) به او گفت: "بیا و با من بیاشین."
امام رضا (ع) و این فقیر به یک مغازه رفتند. امام رضا (ع) از فقیر خواست که از صاحب مغازه بخواهد یک تکه نان به او بدهد. فقیر با دل شاد این درخواست را انجام داد و امام رضا (ع) نان را به دست فقیر داد.
سپس امام رضا (ع) خود به صاحب مغازه گفت: "لطفاً یک تکه نان برای من بیاور." صاحب مغازه با احترام یک تکه نان برای امام رضا (ع) آورد. امام رضا (ع) نان را گرفت و به فقیر داد و فرمود: "از این به بعد برای خودتان همیشه دعا کنید. چون این نان از آن طعامی است که با دعا توسط خداوند برایتان فرستاده میشود."
فقیر با شگفتی نان را گرفت و به خودش باور آورد که این نعمت از دعای امام رضا (ع) برای اوست. این داستان نشان از فرهنگ اخلاقی و برکتبخشی امام رضا (علیهالسلام) در زندگی روزمره است که با حضورش در جامعه، مردم را به سمت خیر و برکت هدایت میکرد.
Scelerisque vulputate
یکی از معروفترین داستانهای مرتبط با امام رضا (ع)، داستان "آزمون درخت" است. این داستان نشاندهنده عمق علم و حکمت امام رضا (علیهالسلام)، و نگاه او به مسائل مختلف است.
در یکی از سفرهای امام رضا (ع) به خراسان، یکی از شاگردان امام به همراه او بود. در راه به سمت خراسان، امام با یک درخت بزرگی برخورد کردند که از بارانی که شب گذشته باریده بود، خیلی زیاد آب خورده بود.
شاگرد امام رضا (ع) با دیدن این درخت گفت: "این درخت آب زیادی خورده است. حالا که ابتدا راه ادامه میدهیم، اگر بخواهیم به عقب برگردیم، باید این درخت را دور زنیم تا مرور آبها را آسانتر کنیم."
اما امام رضا (ع) با پاسخی آموزنده گفت: "نه، این درخت اشکالی ندارد. ما باید ادامه دهیم." شاگرد تعجب کرد و از امام خواست تا توضیح بدهد چرا نیازی به دور زدن درخت نیست.
امام رضا (ع) فرمود: "اگر ما این درخت را دور بزنیم، به محضی که به اینجا برگردیم، درخت دیگری جایگزین آن نخواهد شد. اما اگر به عقب برویم و درخت را دور نزنیم، ممکن است در زمان بعدی که این راه را بپیماییم، به درختی برخورد کنیم که آب زیادی خورده باشد و ما نیاز به دور زدن آن داشته باشیم. لذا بهتر است با دشواریها و مشکلات زندگی روبرو شویم و آنها را حل کنیم تا از تجربیات آموزنده برخوردار شویم."
این داستان نشان از دیدگاه عمیق امام رضا (علیهالسلام) به مسائل زندگی و آگاهی او از اهمیت یادگیری از تجارب است.